در دل خاک و سنگ های باستانی ایران، داستان هایی جریان دارند که نسل به نسل زمزمه شدهاند؛ افسانه هایی از گنج های طلایی پادشاهان، قلعه های نفرین شده و دریاچه هایی که طلا را در آغوش کشیدهاند.
در این مطلب، به سراغ سه افسانهی مشهور رفتهایم؛ گنج های تخت جمشید، قلعه ضحّاک و دریاچه ارومیه
۱. گنج های طلایی تخت جمشید
افسانه ای قدیمی میگوید که هنگام حملهی اسکندر مقدونی، شاهان هخامنشی دستور دادند تا خزانه های طلایی و جواهرات سلطنتی را در زیرزمین های کاخ ها دفن کنند تا از دست دشمن در امان بمانند.
در این افسانه ها گفته شده است که هزاران کوزهی سفالی از طلا، نقره و سنگ های قیمتی در تونل هایی زیرزمینی پنهان شدند و بعد ها ورودی این تونل ها با سنگ و آتش مسدود گردید؛ حتی برخی معتقدند بخشی از آتش سوزی معروف تخت جمشید به دلیل تلاش برای نابودی مسیرهای دسترسی به همین خزانه ها بوده است.
واقعیت یا افسانه؟
باستان شناسان در حفاری های انجام شده در تخت جمشید، شواهدی از وجود اتاق های خزانه و صندوق های فلزی یافته اند، اما هیچ مدرک مستقیمی از گنجینه های طلا پیدا نشده است.
۲. گنج قلعه ضحّاک – نفرین دیوان سنگی
در دل کوه های عجب شیر در آذربایجان شرقی، قلعهای باستانی به نام قلعه ضحّاک یا “اژدهاک” قرار دارد؛ بنایی که قدمتش به دوران اشکانیان میرسد و بر فراز صخره های سرخ رنگ ساخته شده است.
مردم محلی باور دارند که در دل این قلعه، گنجی از طلا و جواهرات پنهان شده که به فرمان پادشاهی ستمگر دفن شده اند و دیوان سنگی از آن محافظت میکند. افسانه ها میگویند هر کس قصد ورود به خزانه را داشته است، یا در صخره ها فرو رفته و یا در طوفان گم شده است. در برخی از روایت ها بیان شده صدای زنجیر و ناله از دل کوه شنیده میشود که صدای نگهبانان نفرین شدهی گنج ضحّاک است.
اما واقعیت چیست؟
باستان شناسان در حفاری های قلعه ضحّاک، بقایای سازه های دفاعی و اتاق هایی با نشانه های فلزی یافته اند، اما هیچ گنجی تا به امروز در این مکان کشف نشده است. با این حال، موقعیت خاص قلعه و شکل عجیب سنگ های آن باعث شده هنوز هم بسیاری باور داشته باشند طلای ضحّاک در دل صخره های سرخ پنهان است.
۳. گنج مدفون در دریاچه ارومیه
در شمال غرب ایران، دریاچه ارومیه روزگاری همچون نگینی فیروزه ای بر نقشه ایران میدرخشید.
در میان داستان های کهن آذربایجان، افسانهای مشهور از گنج طلای پنهان در دل دریاچه ارومیه وجود دارد.
افسانه ها میگویند که در دوران ساسانیان، وقتی دشمن به آذربایجان حمله کرد، پادشاه وقت فرمان داد تا بخشی از خزانه سلطنتی شامل شمش های طلا، جامهای زرین و ظروف نفیس، در اعماق دریاچه پنهان شود تا به دست بیگانگان نیفتد.
اهالی قدیم میگفتند در شب های آرامی که نور ماه بر سطح آب میتابید، درخشش زردرنگی از عمق دریاچه دیده میشد؛ همچنین بسیاری از غواصان محلی در دهه های اخیر مدعی شده اند که قطعاتی فلزی در کف دریاچه دیدهاند، اما هیچ مدرک رسمی یا کشف باستان شناسی ای در این باره تأیید نشده است.
واقعیت یا خیال؟
دریاچه ارومیه با کاهش سطح آب در سال های اخیر بخش هایی از کف خود را نمایان کرده، اما تاکنون هیچ گنجی در آن پیدا نشده است؛ با این حال، افسانه “طلای دریاچه” همچنان در میان مردم آذربایجان زنده است و شاید روزی حقیقتی پشت آن آشکار شود.
دیدگاه خود را بنویسید